آیه 14 سوره ابراهیم
<<13 | آیه 14 سوره ابراهیم | 15>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و محققا ما شما رسولان (و پیروانتان) را در سرزمین کافران پس از هلاک آنها (با آسایش و ایمنی) ساکن میگردانیم و این (آسایش) نصیب کسی است که از مقام من خائف است و از وعده قهر و عقاب من میترسد.
و یقیناً شما را پس از آنان در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد. این [لطف و رحمت] ویژه کسی است که از مقام من بترسد، و از تهدید [به عذابم] بیم داشته باشد.
و قطعاً شما را پس از ايشان در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين براى كسى است كه از ايستادن [در محشر به هنگام حساب] در پيشگاه من بترسد و از تهديدم بيم داشته باشد.
و شما را پس از ايشان در آن سرزمين جاى خواهيم داد. اين از آن كسى است كه از ايستادن در پيشگاه من و از وعده عذاب من بترسد.
و شما را بعد از آنان در زمین سکوت خواهیم داد، این (موفقیّت)، برای کسی است که از مقام (عدالت) من بترسد؛ و از عذاب (من) بیمناک باشد!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
وعيد: وعد در خير و شر (وعده نيكو، وعده بد) آيد، ولى وعيد فقط در وعده بد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14»
و همانا بعد از (هلاكت) ستمگران، شما را در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين، براى كسانى است كه از مقام من پروا كنند واز وعده تهديد آميزم بترسند.
نکته ها
خداوند متعال وعده داده است كه ستمگران نابود و اولياى او حاكم شوند وچون تاكنون اين وعده به صورت گسترده محقّق نشده، در زمان ظهور امام زمان عليه السلام عملى خواهد شد.
قرآن كريم بارها وعده داده است كه «اولياى خدا بر زمين حاكم خواهند شد و دشمنان آنان به هلاكت خواهند رسيد.» در اين جاسه مورد را ذكر مىكنيم:
الف: «إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» «1» همانا لشكر ما قطعاً پيروز است.
ب: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «2» حرف ما نسبت به انبيا قطعى است كه آنها پيروزند.
ج: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» «3» وارث زمين بندگان شايسته من خواهند بود.
به هر حال، پيروزى حقّ بر باطل و تشكيل حكومت الهى به دست مردان خدا از وعدههاى قطعى و مكرّر قرآن است.
ذات الهى، سرچشمه خيرات وخوبىهاست ودوست داشتنى است. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «4» مؤمن بيشترين علاقه را به خدا دارد. آنچه سبب پرواست، مقام خداست.
آرى! اگر دوست شما قاضى باشد و كار شما به دادگاه بكشد و پاى حساب به ميان آيد، شما از دادگاه ومقام عدل او مىترسيد با اينكه او دوست شماست.
پیام ها
1- كفّار، زمين را منطقهى قدرتنمايى خود مىدانند، غافل از آن كه حكومت زمين به دست انبيا و مؤمنان مىرسد. در برابر تهديد كفار: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا» وعده خداوند: «لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ»
«1». صافّات، 173.
«2». صافّات، 171، 172.
«3». انبياء، 105.
«4». بقره، 165.
جلد 4 - صفحه 399
2- خداوند به اولياى خود وعدهى پيروزى داده است. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ»
3- انبيا تنها براى بيان احكام و موعظه نيامدهاند، براى حكومت نيز آمدهاند. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ»
4- شرط پيروزى بر ستمگران، داشتن تقواست. «خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ»
5- از تهديد كفّار نترسيد كه مىگويند: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ» از تهديد خدا بترسيد كه مىفرمايد: «خافَ وَعِيدِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14»
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ: و هر آينه البته البته ساكن گردانيم شما را در زمين و شهرهايشان بعد از هلاك شدن ايشان. اين آيه شريفه مصدق فرمايش نبوى «1» است كه: من اذى جارا ورأه اللّه داره يعنى هر كه همسايه خود را اذيت كند خداى تعالى او را آواره و خانه او را به ديگرى گذارد. ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي: اين امر مقرر و وعده راست است براى هر كه بترسد از ايستادن در موقف حكم من، يعنى از آنكه روز قيامت او را در موقف كه من حكم كنم بر بندگان باز دارند، يا بترسد از مقام من بر حفظ اعمال او. وَ خافَ وَعِيدِ: و براى كسى كه ترسان گردد از وعيد من به عذاب، يا از عذاب من كه روز موعود است.
تبصره- محقق طوسى (قدس الله سره) در بعض از مصنفات خود فرمايد:
خوف عبارت است از تألم نفسانى از عقابى كه متوقع باشد به سبب ارتكاب منهيات و تقصير در طاعات، و اين خوف حاصل شود براى اكثر مردم اگرچه مراتب او متفاوت است و مرتبه علياى آن براى عده كمى باشد.
كافى شريف- از حضرت صادق عليه السّلام قال: المؤمن بين مخافتين:
ذنب قد مضى لا يدرى ما صنع اللّه فيه و عمر قد بقى لا يدرى ما يكتسب فيه
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 308.
جلد 7 - صفحه 32
من المهالك، فهو لا يصبح الّا خائفا و لا يصلحه الّا الخوف «1» فرمود: مؤمن بين دو خوف باشد: يكى گناهى كه گذشته نمىداند خدا با او چه خواهد كرد در آن، و يكى عمر باقيمانده نمىداند آنچه را كه كسب كند از موجبات هلاكت را. پس چنين شخصى بايد صبح ننمايد مگر ترسناك و اصلاح نكند او را مگر خوف.
معراج السعادة- ليث بن ابى سليم نقل نمايد كه از مردى از انصار شنيدم گفت: روزى خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سايه درختى نشسته بوديم، مردى آمد جامه از بدن خود بيرون آورده، خود را به روى ريگهاى گرم انداخته، بر آن مىغلطيد، گاهى پشت خود را داغ مىكرد و گاهى شكم و زمانى صورت، و مىگفت: اى نفس، بچش حرارت اين ريگ را كه عذاب خدا از آنچه با تو نمودم بالاتر و شديدتر باشد. حضرت به آن شخص نظر مىفرمود، چون جامه را تن نمود او را طلبيده فرمود: چه چيز تو را واداشت كه چنين نمودى؟ عرض كرد: خوف خداى تعالى. فرمود: بتحقيق حق خود را بجا آوردى، بدرستى كه خداى تعالى به تو مباهات نمود به اهل آسمانها. بعد حضرت روى به اصحاب نمود فرمود: نزد اين مرد رويد تا دعا در حق شما نمايد «2». و اخبار در باب خوف بسيار است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13» وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14» وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «15» مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17»
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «18»
ترجمه
و گفتند آنانكه كافر شدند به پيغمبرانشان هر آينه بيرون كنيم شما را از زمين خودمان مگر آنكه گرديد وارد در كيش ما پس وحى فرستاد بايشان پروردگارشان كه هر آينه هلاك ميكنيم البته ستمكاران را
و هر آينه سكونت ميدهيم شما را در آنزمين بعد از ايشان اين از براى كسى است كه بترسد از مقام من و بترسد از وعده عذاب من
و طلب فتح نمودند و بىبهره ماند هر گردن كش حقّ ناپذيرى
از پس او دوزخ است و آشا مانده ميشود از آبى چرك و خون
جرعه جرعه مىآشامد آنرا و نزديك نباشد كه بآسانى فرو برد آنرا و مىآيد او را مرگ از همه جا و نيست او مرده و از پس آن عذابى است دشوار
مثل آنانكه كافر شدند بپروردگارشان اين است، كارهاشان مانند خاكسترى است كه سخت بوزد بر آن باد در روز كه باد سخت ميآيد توانا نباشند از آنچه كسب نمودند بر چيزى اين است آن گمراهى دور از حقّ..
تفسير
كفّار از اقوام انبياء عظام در جواب ايشان گفتند و قسم ياد نمودند كه يكى از دو امر واقع خواهد شد يا ما شما را از ديار خودمان بيرون ميكنيم يا شما وارد ميگرديد در دين ما و باين لحاظ گفتهاند عود بمعناى صيرورت است چون مقام انبياء عظام مبرّى است از آنكه قبلا متديّن بدين آنها بوده باشند تا عود بمعناى برگشت صادق باشد و محتمل است اينكلام را آنها بر حسب گمان خودشان گفته باشند يا مخاطب انبياء و اهل ايمان بايشان باشند و نسبت عود بايشان از باب تغليب باشد در هر حال خداوند براى تسليت خاطر انبياء وعده فرمود كه دشمنان ايشانرا كه ستمكاران بخويش و خلق بودند هلاك فرمايد و ايشان و دوستانشان را در منازل و مساكن آنها جاى گزين و مستقر كند و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه كسيكه اذيّت كند همسايه خود را براى طمع در مسكن او خداوند خانه او را نصيب آن همسايهاش فرمايد بمفاد اين آيه شريفه و اين هلاك دشمنان و جاى دادن دوستان از اهل ايمان را در منازل آنها براى كسانى است كه بترسند از موقفى كه خداوند براى حساب آنها معين فرموده است در قيامت و نيز بترسند از وعدهئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان و آنها بعدل چون فتاحة بمعناى حكومة آمده است و خداوند اجابت فرمود و دشمنان سركش و متكبّر و معاند ايشان كه از قبول
جلد 3 صفحه 225
حقّ استنكاف و استكبار داشتند خائب و خاسر و بىبهره و نصيب از دنيا و آخرت شدند و در توحيد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مراد كسانى هستند كه ابا نمودند از گفتن لا اله الا اللّه و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده عنيد كسى است كه اعراض از حقّ نمايد و در كنار آن جبّار عنيد آتش جهنّم است كه او مشرف است بآن و واقع ميشود در آن پس از مرگ و چون تشنه شود باو مىآشامانند از چرك و خونى كه جارى ميشود از فروج زنان زناكار در آتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام در مجمع روايت نموده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون آن آب را نزد او آورند و اظهار تنفّر كند و نزديك بروى او شود گوشت صورتش كباب گردد و پوست سرش بيفتد و چون بياشامد، آنچه در اندرون او است پاره پاره شود و از دبرش بيرون آيد چنانچه در كتاب خدا بيان شده است و بزحمت آنرا جرعه جرعه بياشامد و ممكن نباشد كه بتواند آنرا بسهولت تناول كند و موجبات مرگ از هر جهت بر او احاطه نمايد و با اين وصف نميرد و راحت نشود و باز در پى عذاب شديدترى دارد تا برسد بعذابيكه در شدّت و مدّت و عدّت نهايت نداشته باشد. حال كسانيكه منكر خدا و پيغمبر او شدند كه بايد ضرب المثل باشد در دورى از حقّ و حقيقت آنستكه اعمال خيريّه آنها مانند صله رحم و انفاق بفقراء و دستگيرى از ضعفاء و غيرها در بىثمرى براى آنها بسبب كفر و فقد شرط قبول اين اعمال كه ايمان بخدا و پيغمبر و امام است مانند خاكسترى است كه بشدّت بوزد بر آن باد در روز كه بواسطه شدّت باد در آنروز از باب مبالغه اطلاق باد شديد بر آن شده و پراكنده كند آن خاكستر را بطوريكه نتوان چيزى از آن جمع آورى نمود چون آنها هم از اعمال خيريّه خود در قيامت نميتوانند هيچ استفاده نمايند و ابدا بحال آنها فائده ندارد اين كفر كه اين اثر را دارد آن گمراهى دور از حقّ و خطاء دور از صواب است و خسارتى است كه فوق آن تصوّر نشود و جاى هيچ شكّ و ترديد نيست ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّكُم مِن أَرضِنا أَو لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوحي إِلَيهِم رَبُّهُم لَنُهلِكَنَّ الظّالِمِينَ «13» وَ لَنُسكِنَنَّكُمُ الأَرضَ مِن بَعدِهِم ذلِكَ لِمَن خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14»
و گفتند كساني که كافر شدند براي رسولان خود هر آينه ما خارج ميكنيم شما را از زمين خودمان يا اينكه بايد شما برگرديد در ملت و دين ما پس وحي فرستاد بسوي رسولان پروردگار آنها هر آينه ما هلاك ميكنيم البته ظالمين را و هر آينه جا ميدهيم شما را در زمين آنها از بعد از هلاكت آنها و اينکه براي كسيست که خوف داشته باشد مقام مرا و خوف از وعيد من داشته باشد.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا در مقابل دعوت پيغمبران كفاري که دست در دهان ميزنند که ساكت شويد و دعوت نكنيد لرسلهم پيغمبران خود که اگر دست از دعوت برنداشتيد لَنُخرِجَنَّكُم مِن أَرضِنا اخراج ميكنيم شما را از اراضي خود و در بدر بيابانها و كوهها و درّهها ميكنيم تا حيوانات بياباني شما را بدرند و پاره پاره كنند.
أَو لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا يا آنكه اگر ميخواهيد ما بشما اذيت نكنيم برگرديد بدين ما و مشرك شويد و آلهه ما را بپرستيد و با ما هم مسلك شويد پس از اينکه تحديدات فَأَوحي إِلَيهِم رَبُّهُم خداوند وحي فرستاد بر آن رسولان
جلد 11 - صفحه 372
که از اينکه تحديدات كفار وحشت نكنيد ما شما را حفظ ميكنيم و كفار را هلاك ميكنيم لَنُهلِكَنَّ الظّالِمِينَ كساني که هم بشما ظلم كردند هم بخود و هم بدين حق ايمان نياوردند و با شرك و كفر و معاصي خود را در معرض بلاء انداختند و بانبياء و مؤمنين ظلم كردند چنانچه قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و لوط و شعيب را هلاك كرديم.
وَ لَنُسكِنَنَّكُمُ الأَرضَ انبياء و مؤمنين بآنها را در زمين سكني ميدهيم و نجات ميبخشيم من بعدهم پس از هلاك شدن كفار و ظالمين.
ذلِكَ لِمَن خافَ مَقامِي که خوف انبياء و صلحاء و اتقياء که آلوده بمعاصي نشدهاند و مسلما فرداي قيامت هم از عذاب الهي ايمن هستند بواسطه معرفت بمقام ربوبي و عظمت و كبريايي او که در مقابل اينکه همه الطاف و نعمش كوتاهي در بندگي و معرفت كرده باشند که بفرمايد
ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك
و خود را ناچيز بدانند در پيشگاه او که بفرمايد
(انا اقل الاقلين و اذل الاذلين مثل النملة بل دونها)
از زين العابدين عليه السّلام است.
وَ خافَ وَعِيدِ وعيد وعده عذاب است و وعد وعده ثواب هم اميد بثواب و وعدههاي الهي دارند و هم خوف از عذاب و وعيدهاي او که مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد نه امن من مكر اللّه و نه يأس من روح اللّه و در بسياري از اخبار دارد رجاء او بيشتر از خوف باشد و بعبارت ديگر نظر بخداوند متعال اميدوار و نظر بذلت و حقارت و كوتاهي خود خائف باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- و از آنجا که منکران ستمگر، پیامبران را تهدید به تبعید از سرزمینشان میکردند خداوند در مقابل به آنها چنین وعده میدهد که: «و شما را در زمین بعد از (نابودی) آنها سکونت خواهیم داد» (وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ).
«ولی این (موفقیت و پیروزی نصیب همه کس نمیشود بلکه) برای کسی است که از مقام (عدالت) من بترسد (و احساس مسؤولیت کند) و از عذاب من بیمناک باشد» و آن را جدّی تلقی کند (ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم